به گزارش مشرق، دونالد ترامپ در زمان کارزار انتخابات ریاست جمهوری چیزهایی در مورد سوریه میگفت که با سیاست باراک اوباما، رئیسجمهور سابق امریکا، تفاوت داشت. در حالی که اوباما پنج سالی از دو دوره ریاست جمهوری خود را درگیر جنگ سوریه بود و یکی از عوامل آتشافروزی در این جنگ بود، ترامپ از تمرکز بر داعش و همکاری با روسیه میگفت تا نشان بدهد که راهش با اوباما تفاوت دارد و مثل او قصد جنگطلبی ندارد. ترامپ حتی بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و نخستین مصاحبه مطبوعاتیاش هم این خط را دنبال کرد و حتی به مخاطبان خود وعده وضعیتی بهتر را میداد.
هشت ماه از آن موقع گذشته و ترامپ نه تنها در جهت ایجاد وضعیتی بهتر در سوریه یک قدم برنداشته بلکه نشان داده که از خلف خود جنگطلبتر هم هست و کاری میکند که حتی او حاضر به انجامش نبود. اوباما در چهار سال قبل حاضر نشد تا با بهانهجویی از تسلیحات شیمیایی سوریه به این کشور حمله نظامی کند اما ترامپ در آوریل و با همین بهانه به پایگاه هوایی الشعیرات ۵۹ موشک تاماهاک شلیک کرد و حالا هم باز این بهانه را پیش کشیده تا دولت و ارتش سوریه را بدون هیچ مدرک و دلیلی و به صورت مستقیم تهدید بکند. این شیوه تهاجمی و جنگطلبانه ترامپ در سوریه باعث بروز سؤالها و تردیدهایی نسبت به نیت او در این کشور شده و اینکه چه طرح و برنامهای در نظر دارد.
بهانهجویی از تسلیحات شیمیایی
استفاده از تسلیحات شیمیایی به عنوان ابزاری برای فشار بر سوریه و حتی مداخلهجویی ارثیه دولت اوباماست که برای ترامپ باقی مانده است. حتی بعد از گذشت چهار سال هم نمیتوان با اطمینان کامل دولت و ارتش سوریه را متهم به کاربرد این تسلیحات در منطقه غوطه شرقی از حومه دمشق کرد. چنانکه صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه در آگوست ۲۰۱۳ و طی مصاحبهای با خبرگزاری رویترز گفت که بعید است حملات شیمیایی کار دولت سوریه باشد، چون موقعی اتفاق افتاده که در نبرد به برتری رسیده بود و تأکید کرد: «دولت سوریه سلاح شیمیایی دارد، ولی هیچ وقت آن را نزدیک دمشق در پنج کیلومتری هیئت سازمان ملل که برای بررسی سلاحهای شیمیایی آمدهاند، استفاده نمیکند.»
این نظر از سوی کسی قابل توجه است که نمیتوان به هیچ وجه او را وابسته به نظام سوریه دانست و نشان میدهد که جو آن زمان نه مبتنی بر مدارک و دلایل قابل قبول، بلکه بر اساس تبلیغات رسانهای بود و اوباما آنقدر آگاهی و تجربه سیاسی داشت که بداند بهانهجویی از تسلیحات شیمیایی را تا کجا به پیش براند و به نظر میرسد که فقدان همین آگاهی و تجربه سیاسی در ترامپ است که او را به صدور دستور آتش موشکهای تاماهاک کشاند.
عبدالباری عطوان، تحلیلگر سرشناس در روزنامه مستقل رأی الیوم، این فقدان آگاهی و تجربه سیاسی ترامپ را به نقل سیمون هرش، خبرنگار امریکایی، ارزیابی میکند که به گفته عطوان، به دقیق بودن اطلاعاتش به دلیل منابع موثقش در میان ژنرالهای امریکایی و مسئولان کاخ سفید، وزارت خارجه و وزارت دفاع مشهور است. هرش در روزنامه دی ولت و به نقل یکی از مسئولان نظامی امریکا مینویسد: «ترامپ چیزی را نمیخواند و اطلاعی از تاریخ ندارد و تمایل دارد که به صورت شتابزده رفتار کند. وی مدیریت قراردادهای تجاری را با اقدامات نظامی اشتباه میگیرد و نمیداند که شکستها در قراردادهای تجاری، باعث ضرر مالی میشود اما شکستها در اقدامات نظامی باعث گرفتن جان انسانها میشود که این امر به امنیت ملی امریکا در بلند مدت لطمه وارد میکند.»
این نحو رفتار ترامپ نه تنها در مورد شلیک آن ۵۹ موشک بلکه در تهدیدهای اخیرش هم دیده شد. این تهدیدها نه بنابر رویه سابق و از زبان سخنگوی پنتاگون یا ریاست سازمان سیا بلکه با صدور بیانیهای از سوی کاخ سفید انجام شد و بعد بود که جیمز ماتیس، وزیر دفاع امریکا، با آن همراه شد. به عبارت دیگر، ترامپ در طرح ادعای جدید خود حتی رعایت قواعد بازی در خود واشنگتن را نکرد تا دست کم تهدید نظامی علیه سوریه را از زبان فرماندهان نظامی یا مسئولان اطلاعاتی امریکا گفته باشد و با صدور بیانیه کاخ سفید هم تعجب ناظران سیاسی در واشنگتن را برانگیخت و هم دستپاچگی امثال ماتیس را به وجود آورد.
جنگطلبی ترامپ
بیانیه کاخ سفید و این نحوه تهدید مستقیم سوریه به طور مشخص جنگطلبی ترامپ را به نمایش گذاشت. رویه واشنگتن به طور معمول این بوده که تهدیدهای نظامی حتی اگر از سوی کاخ سفید هم گفته شود، متکی به ادعاهایی باشد که قبل از کاخ سفید و از سوی فرماندهان نظامی یا کارشناسان سازمان سیا مطرح میشوند تا بیانیه کاخ سفید از حدود هویت سیاسی خود خارج نشود اما بیانیه اخیر در دولت ترامپ این حدود را زیر پا گذاشته و بر خلاف گذشته، این فرماندهان نظامی یا کارشناسان اطلاعاتی بودهاند که دنبالهروی این بیانیه و بیشتر برای توجیه آن بودهاند تا بیانیه به دنبال ادعاهای آنها صادر شود. ترامپ به این نحو بیتجربگی خود را حتی در مورد چگونگی صدور بیانیه هم نشان داد و تنها ثابت کرد که در زمینه سوریه حرف جنگ را میزند. ماتیس در سفر به بروکسل و برای حضور در نشست ناتو گفته که دولت سوریه هشدار واشنگتن را در خصوص عدم استفاده از سلاح شیمیایی جدی گرفته است.
این حرف او میتواند به جای دادن پیامی به دمشق یا دیگر طرفهای حاضر در جنگ سوریه، بیشتر در جهت پیامدهایی باشد که بیانیه ترامپ به دنبال داشته و وزیر دفاعش میخواهد با این لحن و تا اندازهای این پیامدها را کنترل کند. هشدار روسیه به ترامپ در مورد «هر گونه اقدام یکجانبه در سوریه» تنها یکی از این پیامدها بود که شاید ماتیس تحت تاثیر نصایح فرماندهانش در پنتاگون به دنبال کنترل آن بود اما همچنان که هرش در مورد شلیک آن موشکهای تاماهاک گفته، به نظر میرسد که در مورد این بیانیه هم ترامپ گوش به توصیههای فرماندهان خود نداده و برنامه جنگطلبانه خود را در سوریه دنبال میکند. این برنامه از دو زاویه قابل بررسی است؛ زاویه نخست با توجه به وضعیت میدانی سوریه و پیشرفتهای ارتش سوریه که مورد توجه عطوان قرار گرفته و زاویه دوم با توجه به گزارشهایی در مورد قول و قرارهای امریکا با کردهای سوریه قابل طرح است.
دست برتر ارتش سوریه
عطوان مینویسد: «دولت امریکا از این امر خرسند نیست که ارتش سوریه در حلب، حمص، حماء و حومه دمشق پیشروی گستردهای را رقم زده و مرزهای سوریه و عراق را در شرق برای نخستین بار باز کرده و تعدادی از چاههای نفت و گاز در دیرالزور را که تحت اشغال داعش بود، تحت تصرف خود درآورد. به همین دلیل، دولت امریکا میخواهد شرایط را مجدداً در سوریه مشتعل کند چراکه نمیخواهد این جنگ به هیچ وجه متوقف شود.»
به نظر این تحلیلگر عرب، امریکا به دنبال گشایش فاز دوم از مداخلهجویی نظامی در امریکا است که این فاز نه در حد شلیک موشکها در ماه آوریل، بلکه در زمینهای گستردهتر و یک رویارویی تمامعیار است تا امریکا از این طریق به هدف نهایی خود برای براندازی نظام سوریه برسد. به نظر میرسد که ترامپ از ماه آوریل به بعد به دنبال شروع این فاز بوده چه با شلیک آن موشکها، چه با حمله به کاروان نظامی ارتش سوریه در ماه می و چه با سرنگون کردن جنگنده سوری در حوالی رقه در ماه ژوئن یا سرنگون کردن پهپاد سوری در اواخر همین ماه به دنبال ایجاد انگیزهای از طرف سوری برای رویارویی مستقیم با نظامیهای امریکایی بوده و شاید هم حملات اخیر رژیم صهیونیستی به نیروهای ارتش سوریه در بلندیهای جولان هم در این جهت بوده، اما ارتش سوریه در مقابل و با مدیریت جنگ نگذاشته تا ترامپ به این هدف خود برسد.
مقدمهچینی برای تجزیه
تارنمای «مرکز سوریه از درون» در ماه مارس گذشته خبر از اسنادی داد که طبق آنها، امریکا با کردهای سوریه توافق کرده تا بعد از تسلط آنها بر شهر الطبقه و الرقه، پایتخت خلافت خودخوانده داعش، از تشکیل منطقه خودمختار کردی در شمال سوریه حمایت میکند. این خبر از آنجایی تأیید میشود که رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا، همان موقع از تشکیل مناطق باثبات خودمختار موقت در سوریه گفت که مناطق امن مورد نظر معارضان سوری متفاوت است.
این تفاوت را میتوان در جنس کردی آن دانست که امریکاییها بر طبق اسناد آن تارنما وعده ایجاد مناطق خودمختار را به کردهای سوریه دادهاند یا جنس عربی که بنابر برخی گزارشهای دیگر، امریکاییها وعده مشابهی به احمد الجربا، یکی از شیوخ قبیله شمر دادهاند تا کنترل منطقه شرقی سوریه را به دست بگیرد. در هر صورت، نحوه عمل ترامپ در این چند ماه نشان میدهد که او در شرق سوریه تنها نابودی داعش را دنبال نمیکند بلکه از همین منطقه برنامه تجزیه و حتی براندازی نظام سوریه را در نظر دارد.
استقرار نیروهای نظامی امریکا در پایگاه هوایی الطبقه واقع در ۶۰ کیلومتری غرب الرقه و سخنان برت مکگورک، نماینده ترامپ در ائتلاف ضد داعش، در مورد ماندن امریکا بعد از شکست داعش در الرقه دو نشانه از برنامه بلندمدت ترامپ در این منطقه بعد از نابودی داعش هستند. به عبارت دیگر، اقدام امریکا برای تعمیر زیرساختآن پایگاه و نصب تجهیزات نظامی نشان میدهد که امریکا پایگاه هوایی الطبقه را برای استقرار دائمی نظامیان خود راهاندازی میکند و برت مکگورک هم میگوید که امریکا بعد از شکست داعش قصد خروج از الرقه را ندارد و در شرق سوریه ماندگار خواهد بود.
هر دو وجه تحلیلهای گذشته تأیید میکند که ترامپ با استفاده از متحدین منطقهای چه کرد و چه عرب، برنامه تجزیه سوریه از شرق این کشور را در نظر دارد تا دامنه آن را به دیگر مناطق این کشور گسترش بدهد. او برای اجرای این نقشه است که از تسلیحات شیمیایی بهانهجویی میکند تا به نحوی مداخله نظامی در این کشور را دست کم برای افکار عمومی در غرب توجیه کرده باشد و بتواند از این طریق به روند نابودی سوریه ادامه بدهد.
منبع: روزنامه جوان